برای من اینده

بی قرارم... یه کار مفید نکردم همه اش پای فیلم وسریال...  همه اش مرور خاطرات روز یک شنبه.... همه اش دغدغه... چیکار بااس کرد؟

عصبی ام چون فکر می کنه احساسات ادمها رو راحت میشه به بازی گرفت میشه منی پیولیتشون کردمیشه به دستشون اورد و بعد رهاشون کرد... اخه چی پیش خودش فکر کرده؟ مگه ادمها بازیچه هستن؟ الان دو ساله که درگیر این احساسات مسخره ام

چرا نباید بعدها دوباره درگیر این مسائل شد؟

باز ماندن از پیشرفت و رشد همه جانبه و از دست دادن موقعیت ها بخاطر تلاش طرفبن برای حفط مرزها

مرزی بازی ها و بالا و پایین های عاطفی

بی حاصل و بی سرانجام بودن

تنها ارمغان این قبیل درگیری ها رنج و درد و ناکامیه

شاید اگه این اتفاقا نمی افتاد وضعیت من خیلی بهتر بود...

دوشنبه تکلیف مشخص میشه... دوشنبه دوشنبه....


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.