اولین شب قدر

عبور کردن از جاده خشم و سر سلامت به در بردن کار سختیه... عصبانی هستم. امورز پیرو ایمیل دو روز قبل گفتم برم راجع به مصاحبه بپرسم و همین هم شد گفت که ساعت ده اونجا باشم... رفتم و همچنان اجتنابه بود و خشم شدید من... هدیه رو دادم. بازش نکرد. اخرش چند لحظه یادم افتاد مقاله رو باید بگیرم.

به سال بالایی پیام دادم یه هفته اس ج نمیده... 

 دیشب شب قدر بود... خدایا کمکم کن...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.