11 و 15 دقیقه

میدونی شبهای قدر دلم از دست خدا شکسته بود یعنی تو این یه سال اینطور بود...

دیشب سمانه گفت نفیسه فرستاده دانش همکلاسیشه و تازه تموم کرده و  میخواد فارغ التحصیل شه... 

چطوره یه برگ جدید باز کنم ورای هر چی بوده و شده از اول شروع کنم؟ با خدا با دریا ... این بار عقلانی و حساب شده.... بدون انتظار 

دیشب من باب یه سمینار باید تا اخر شب تکلیف مشخص میشد و دیروقت ج داد و خوب برخورد کردم .... 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.